04 تیر 1391
جنس زلال
به نام خدا
جنــــــــــــــس زلال
داد استاد توانمند این ندا
ناظرت باشد به هر لحظه خدا
ترکه مهرش عتابت می کند
وقت حرمان اوشتابت می کند
هان مسافر، عشق نافع درسفر
بی وجود عقل باشی درخطر
رهبر اقلیم جان را عقل دان
عشق بی تدبیر را از او ستان
عشق بی تدبیر چون عصیان کند
صاحبش را عاصی و حیران کند
گرتو خواهی رتبه انسان شوی
یا که نه، انسان زجنس جان شوی
کوچ کن ازخود به سوی جان خود
تا شوی آزاده از حرمان خود
گر تو خواهی باشی ازجنس زلال
از خودوجان تو سفر کن بی ملال
التماس دعا
تقدیم به سالکان الی الله که طی طریقشان عبادت الی الله است
اثر:ز.میراحمدی
30 آبان 1403
در یکی از روستاهای سرسبزشمال پسری به نام صالح زندگی می کرد که نه سال داشت و از معلم دینی اش یاد گرفته بود که در کار خوب جلو دار باشد بنابراین او هر روز صبح از پول تو جیبی خودش یک دانه نان برای بی بی معصومه خادم امامزاده میخرید و قبل از رفتن به مدرسه… بیشتر »
نظر دهید »
29 آبان 1403
نوشتن یعنی غمها رابه دست فراموشی سپردن، دلتنگها را به مرهم اینکه خدا هست تسکین دادن وبغض فرو خورده وسر به مهر رادر دریای کلمات شستن وبه ساحل گذشت وبخشودن رسیدن ودر یک کلام حال خوب را به همین سادگی تجربه کردند. به قلم :زهره بیگم میراحمدی بیشتر »
27 آبان 1403
جان و دل پاینده کن ای نازنین گفته مولایم امیرالمؤمنین(ع) جان و دل احیا کنی تو با کتاب هر کلامش یک حیات بی حساب آنکه دائم همنشین شدبا کتاب جان عجین شد ذره ،ذره با ثواب به قلم :میراحمدی بیشتر »
21 آبان 1403
یاس نیلی علی بارانی است غم او حادثه ای طوفانی است غم او ظلم به یک مظلوم است گریه اش بهر دل معصوم است حسرت وحیف نفهمید عالم بهر خودنیست حزین ای ادم خطبه اش داغ دلی را تازه دل من سوخت چه بی اندازه این دلم سوختهتر میآید اشک از صبح سحر میآید دست… بیشتر »