30 آبان 1403
در یکی از روستاهای سرسبزشمال پسری به نام صالح زندگی می کرد که نه سال داشت و از معلم دینی اش یاد گرفته بود که در کار خوب جلو دار باشد بنابراین او هر روز صبح از پول تو جیبی خودش یک دانه نان برای بی بی معصومه خادم امامزاده میخرید و قبل از رفتن به مدرسه… بیشتر »
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...
29 آبان 1403
نوشتن یعنی غمها رابه دست فراموشی سپردن، دلتنگها را به مرهم اینکه خدا هست تسکین دادن وبغض فرو خورده وسر به مهر رادر دریای کلمات شستن وبه ساحل گذشت وبخشودن رسیدن ودر یک کلام حال خوب را به همین سادگی تجربه کردند. به قلم :زهره بیگم میراحمدی بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
27 آبان 1403
جان و دل پاینده کن ای نازنین گفته مولایم امیرالمؤمنین(ع) جان و دل احیا کنی تو با کتاب هر کلامش یک حیات بی حساب آنکه دائم همنشین شدبا کتاب جان عجین شد ذره ،ذره با ثواب به قلم :میراحمدی بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
21 آبان 1403
یاس نیلی علی بارانی است غم او حادثه ای طوفانی است غم او ظلم به یک مظلوم است گریه اش بهر دل معصوم است حسرت وحیف نفهمید عالم بهر خودنیست حزین ای ادم خطبه اش داغ دلی را تازه دل من سوخت چه بی اندازه این دلم سوختهتر میآید اشک از صبح سحر میآید دست… بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...