04 تیر 1391
جنس زلال
به نام خدا
جنــــــــــــــس زلال
داد استاد توانمند این ندا
ناظرت باشد به هر لحظه خدا
ترکه مهرش عتابت می کند
وقت حرمان اوشتابت می کند
هان مسافر، عشق نافع درسفر
بی وجود عقل باشی درخطر
رهبر اقلیم جان را عقل دان
عشق بی تدبیر را از او ستان
عشق بی تدبیر چون عصیان کند
صاحبش را عاصی و حیران کند
گرتو خواهی رتبه انسان شوی
یا که نه، انسان زجنس جان شوی
کوچ کن ازخود به سوی جان خود
تا شوی آزاده از حرمان خود
گر تو خواهی باشی ازجنس زلال
از خودوجان تو سفر کن بی ملال
التماس دعا
تقدیم به سالکان الی الله که طی طریقشان عبادت الی الله است
اثر:ز.میراحمدی
08 اسفند 1403
جمعه آمد غصه ها سر باز کرد اشک وندبه مرهمی احساس کرد ندبه خواندن در حرم اشک ولاست تو بیایی ندبه هم اشک صفاست. از :ز_میراحمدی بیشتر »
نظر دهید »
27 بهمن 1403
یاهو” در این دل من ترانه افتاد لبخند بر این زمانه افتاد لبخند زمانه دُرّ فشان است ناز قدمت چو کهکشان است ناز قدمت چو سرمه سود است لبخند تو هستی وجود است لبخند تو راعیارچند است؟ آخر دل وجان اسیر بند است کی این دل و جان رها نمایی؟ آن بانگ فرج تو… بیشتر »
25 بهمن 1403
“یاهو” ای جوان خواهی که تو حیدر (ع)شوی یا چو فرزندش علی اکبر(ع) شوی رسم و راهت را چو یک آیینه کن هر دم این جان را چو یک آدینه کن عهد و پیمان را به مولا (عج)راست کن لحظه ،لحظه حاضرش احساس کن از: ز_میراحمدی بیشتر »

