04 تیر 1391
جنس زلال
به نام خدا
جنــــــــــــــس زلال
داد استاد توانمند این ندا
ناظرت باشد به هر لحظه خدا
ترکه مهرش عتابت می کند
وقت حرمان اوشتابت می کند
هان مسافر، عشق نافع درسفر
بی وجود عقل باشی درخطر
رهبر اقلیم جان را عقل دان
عشق بی تدبیر را از او ستان
عشق بی تدبیر چون عصیان کند
صاحبش را عاصی و حیران کند
گرتو خواهی رتبه انسان شوی
یا که نه، انسان زجنس جان شوی
کوچ کن ازخود به سوی جان خود
تا شوی آزاده از حرمان خود
گر تو خواهی باشی ازجنس زلال
از خودوجان تو سفر کن بی ملال
التماس دعا
تقدیم به سالکان الی الله که طی طریقشان عبادت الی الله است
اثر:ز.میراحمدی
09 مهر 1396
گفت زینب بانوی ازاده چه بگویم که سخن خشک شد ازاین غمها اشک پنهان قلم باز نویسد غم ما بنویس ای قلم خشکیده بنویس ای قلم تک دیده بنویس از گوهر باغ نبی ازحسین فاطمه دُرّعلی سهم من شد حسرت روی ولی من نگه دارم گل باغ ولی یا عبدالله دستم بگیر تولیدی: ز-… بیشتر »
نظر دهید »
09 مهر 1396
اشک مهلت بده تا بنویسم زغم عمّه خود لبریزم از غم یاس کبودی دیگر آن سه ساله گوهر ونیلوفر اشک پنهان رقیه درخواب بلبلی هم سخن آن مهتاب اشک مهلت بده چون سریزم طاقتم تاب شده لبریزم زعطش های همان غنچه سرخ بوسه زدبر گلویش نیزه سرخ اشک مهلت بده تا بنویسم غم… بیشتر »
05 مهر 1396
پیکری بی سر زجنس بندگی آمده روشن کند این زندگی گرچه او سرداده بر این باورش یک جماعت عاشق این باورش تولیدی : ز- میراحمدی بیشتر »
05 مهر 1396
پیکر بی سر تداعی می کند اشک زینب را گواهی می کند بوسه مهتاب هم اوج نگاه روشنی راه هم بردوشها التماس دعا تولیدی :ز-میراحمدی بیشتر »
05 مهر 1396
خوشا آنکه بی سر به معراج رفت برآن باورش او سوی یار رفت خوشا آنکه چون جرعه ای ازحیات نشسته دوباره به جانم حیات تولیدی :ز- میراحمدی روحت شاد ای مسافر بیشتر »