04 تیر 1391
جنس زلال
به نام خدا
جنــــــــــــــس زلال
داد استاد توانمند این ندا
ناظرت باشد به هر لحظه خدا
ترکه مهرش عتابت می کند
وقت حرمان اوشتابت می کند
هان مسافر، عشق نافع درسفر
بی وجود عقل باشی درخطر
رهبر اقلیم جان را عقل دان
عشق بی تدبیر را از او ستان
عشق بی تدبیر چون عصیان کند
صاحبش را عاصی و حیران کند
گرتو خواهی رتبه انسان شوی
یا که نه، انسان زجنس جان شوی
کوچ کن ازخود به سوی جان خود
تا شوی آزاده از حرمان خود
گر تو خواهی باشی ازجنس زلال
از خودوجان تو سفر کن بی ملال
التماس دعا
تقدیم به سالکان الی الله که طی طریقشان عبادت الی الله است
اثر:ز.میراحمدی
04 آذر 1403
در یک روزسرد پاییزی ساعت هفت صبح تو یک شهر ساحلی خوش آب وهواکه تازه مادر پرده های توری ضخیم خانه رادرآورده بود تا شکل خانه را به اصطلاح مناسب فصل سرما کند مصطفی پسر شاد وباصفای خانه با صدای سوت بلبلی دوستش می رود دم در و وبا یک ساک کوچک می اید بلافاصله… بیشتر »
نظر دهید »
04 آذر 1403
نوشتن یعنی ساختن آرزوها و آمال نوع بشر درلفافه ی الفاظ وکلمات وباور پذیری صور خیال در اذهان آدمها نوشتن یعنی درسایه قلم لحظه،لحظه وثانیه ،ثانیه زندگی را رنگ حیات بخشیدند. ودر یک کلام در سایه سار نوشتن جوهره وجود را به صبغه ی کمالات رساندن وهدف خلقت رادر… بیشتر »
30 آبان 1403
در یکی از روستاهای سرسبزشمال پسری به نام صالح زندگی می کرد که نه سال داشت و از معلم دینی اش یاد گرفته بود که در کار خوب جلو دار باشد بنابراین او هر روز صبح از پول تو جیبی خودش یک دانه نان برای بی بی معصومه خادم امامزاده میخرید و قبل از رفتن به مدرسه… بیشتر »
29 آبان 1403
نوشتن یعنی غمها رابه دست فراموشی سپردن، دلتنگها را به مرهم اینکه خدا هست تسکین دادن وبغض فرو خورده وسر به مهر رادر دریای کلمات شستن وبه ساحل گذشت وبخشودن رسیدن ودر یک کلام حال خوب را به همین سادگی تجربه کردند. به قلم :زهره بیگم میراحمدی بیشتر »
27 آبان 1403
جان و دل پاینده کن ای نازنین گفته مولایم امیرالمؤمنین(ع) جان و دل احیا کنی تو با کتاب هر کلامش یک حیات بی حساب آنکه دائم همنشین شدبا کتاب جان عجین شد ذره ،ذره با ثواب به قلم :میراحمدی بیشتر »