04 تیر 1391
جنس زلال
به نام خدا
جنــــــــــــــس زلال
داد استاد توانمند این ندا
ناظرت باشد به هر لحظه خدا
ترکه مهرش عتابت می کند
وقت حرمان اوشتابت می کند
هان مسافر، عشق نافع درسفر
بی وجود عقل باشی درخطر
رهبر اقلیم جان را عقل دان
عشق بی تدبیر را از او ستان
عشق بی تدبیر چون عصیان کند
صاحبش را عاصی و حیران کند
گرتو خواهی رتبه انسان شوی
یا که نه، انسان زجنس جان شوی
کوچ کن ازخود به سوی جان خود
تا شوی آزاده از حرمان خود
گر تو خواهی باشی ازجنس زلال
از خودوجان تو سفر کن بی ملال
التماس دعا
تقدیم به سالکان الی الله که طی طریقشان عبادت الی الله است
اثر:ز.میراحمدی
02 بهمن 1395
دردل سرما چه جان سوختند مهربانی را به ماآموختند بوی ایثار وگذشت وعاطفه رو نمود برخاک با یک قافیه حس مهر عاطفه برمردمان دادمیدان برسبک بالان عیان دادمیدان تا درآن آوار ودود تا بسازند صد حماسه درقعود روحشان قرین با رحمت حق تعالی تولیدی : ز- میراحمدی بیشتر »
نظر دهید »
29 دی 1395
سلامی به رنگ خوش ارغوان
به احساس خوب همه همرهان
ملالی نباشد بجز این فراق
به یُمن تو ای دوست باشد چراغ
تولیدی: ز- میراحمدی
بیشتر »
11 دی 1395
زمستان در دلش الماس دارد
گل نرگس به دنیا ناز دارد
گل یخ ارمغان این زمستان
وعِطرش محشری ا ز یک گلستان
گهی چون تاج بر یک گُل نشیند
گهی چون شکل یک قندیل گیرد
غروبش گرچه دلگیر است وتنگ است
بیندیشی درآن ،آن هم قشنگ است
زمینش سرد گاهی هم نمور است
وجود بی خدا… بیشتر »
01 دی 1395
زمستان در دلش صد راز دارد
تمام این جهان احساس دارد
تگرگ وبرف باشد آیت حق
گشاید برتو او آیات مطلق
همه هستی گره برذات باری
نیاندیشی دراین عالم تباهی
به احوال خودت دائم نظر کن
زدنیا دوستی آنی حذر کن
تولیدی :ز- میراحمدی
بیشتر »
30 آذر 1395
یلدای جهان سحر نشد مولایم
غم از دوجهان به درنشد آقایم
این فاصله چو بار وزین سنگین است
هرثانیه اش همچو شب پیشین است
هر لحظه آن همچو تب سوزان است
آن آب کجاست این دل وجان ویران است.
یلداتون سبزوآسمونی
تولیدی : ز- میراحمدی
بیشتر »