04 تیر 1391
جنس زلال
به نام خدا
جنــــــــــــــس زلال
داد استاد توانمند این ندا
ناظرت باشد به هر لحظه خدا
ترکه مهرش عتابت می کند
وقت حرمان اوشتابت می کند
هان مسافر، عشق نافع درسفر
بی وجود عقل باشی درخطر
رهبر اقلیم جان را عقل دان
عشق بی تدبیر را از او ستان
عشق بی تدبیر چون عصیان کند
صاحبش را عاصی و حیران کند
گرتو خواهی رتبه انسان شوی
یا که نه، انسان زجنس جان شوی
کوچ کن ازخود به سوی جان خود
تا شوی آزاده از حرمان خود
گر تو خواهی باشی ازجنس زلال
از خودوجان تو سفر کن بی ملال
التماس دعا
تقدیم به سالکان الی الله که طی طریقشان عبادت الی الله است
اثر:ز.میراحمدی
25 اردیبهشت 1395
#اشک برچشم ترم می سوزد
یاد یاران منا را به دلم میدوزد
ذکر لبیک به حرم جا مانده
شیعه درقربت خود وامانده
از:ز- میراحمدی بیشتر »
نظر دهید »
25 اردیبهشت 1395
#ریاست محترم اداره به منشیش می گفت اگر آقای ...گفت بامن کار دارد بگو جلسه دارد تا پایین وقت ادارای طول می کشد منشی نگاهی معنی مکند بعد می گوید چشم این چشم یعنی غضب الهی ،تمردد ازفرما الهی و...
از:ز- میراحمدی بیشتر »
25 اردیبهشت 1395
#استاد ی فرمو د :هرشب بنوس ومن نمی دانستم چه بنویسم بعد یاد آمد که گفته بودند یک صفحه از ندانستم بنگار م ومن شروع کردم خدایا مگر میشود از ندانسته نگاشت تکلیف مالا یطاق که نیست پس میشود الهی شکر بسیار تو را که چشمی دادی که بنگرم گوشی دادی که بشنوم… بیشتر »
25 اردیبهشت 1395
صراحت بیان در کلام دوست وآشنا ویا استاد اگرچه به کام من وتو شیرین نیست وگاهی تلخیش بر روح نیز رسوخ می کند اماحُسن بسیار دارداولش مانند تلخی لیمو است ابتداءبسان گزی آب کرفس و...
اما بهانه ای خوب است برای اندیشیدن وتجربه نمودن
تلنگری است که بدانید اول… بیشتر »
25 اردیبهشت 1395
اهل وبلاگ بدادم برسید
این ترنم به زیان آمده است
رزق وبرقش به گمان آمده است
فکرم آن است که با گُرزگران آمده است
گُرزنه او به گمانم به بیان آمده است
با فراست به میان آمده است
دست برسر به امان آمده است
ازتهی بودن خود سخت به جان آمده است
ازگلیشه نفسش بندآمد… بیشتر »