06 خرداد 1396
#شیلنگ_آب
پنجم ابتدائی بودم آخرای ماه رمضان بود تقریبا تمام روزه هام گرفته بود روز 27ماه رمضان ومادرم برای افطار فامیل رو دعوت کرده بود ومشغول آماده کردند خانه برای مهمان بودمثل هرروز روزه بودم ولی سر صبح جلوی چشم همه رفتم واز زور تشنگی شلنگ آب گرفتم وتا میتونستم آب خوردم بعد امدم همه با تعجب گفتند مگر روزه نبود ی با ناراحتی گفتنم یادم نبود روزه ام باطل شد ؟ دادشم که داشت می رفت سرکار گفت اشکال ندارد دیگه چیزی نخور
ولی خودم خیلی خجالت کشیم .
تولیدی :ز- میراحمدی