فرات بی نوا
((فرات بی نوا))
سلامــی پـاک بر مـاه محـرم بـه اسـرار الـهـی گشتــه محــرم
درآن اوج عطش فرمود امامم حسیـن بــن علــی مـولای عـالـم
الا ای اهل عالـم هوش باشیـد چرا بـر ظلـمـهـا خاموش بـاشیـد
تباهی قسمت اهـل زمان است اگر عِـرق جهـان بـا بـاطـلان است
مدارا کـرد با فضـل وکرامـت بـرآن نـامـردمـــان بـی کفـایــت
گهی پیغـام دادگـه با اشـارت نـه پیـغـامـی شنیـدن نـه اشـارت
به مـال انـدکـی تاکیـد کردنـد بـه راه فـاطـمـی تـردیـد کــردنـد
زنـادانـی زبانـه زد شــرارت شـکستـن حــرمت اهــل دیــانـت
وباغ فاطمی یک آن خزان شد زخون اصغـرش آتشفشـان شــد
همه جـن وملک آیند بـه افغان حسیـن بـن علــی آیـد بـه میـدان
به تزویروریاچون فتنه کردند بـه دریـای فضیلت حمــلـه کردنـد
یکـی تیـر بـلا بـراورهـا کـرد یکی خنجـر به جنجـر آشنــا کـرد
زمیـن کـربـلا لـرزیـد یـکبـار فــرات بـی نـوا نـالیــد صـدبـــار
وایـنــک زینـب زهـرا بیـایــد چـو یـار مهـربان یــاری نمــایــد
زنـان و کـودکـان گـرد دل او وتـیــمــار ومــودت حـاصــل او
گل نیــلوفـر وگلبـوتــه یـاس چسان پرپر شده درفصل احساس
التماس دعا
از: زهره بیگم میراحمدی