04 مهر 1396
#نم نم _بارون
تابستان امسال گرما بیداد می کردبعد از اینکه فصل گرما گذشت با اینکه پاییز امده گرما ما گرگانیها روکلافه کرده بود راستش مدتها آرزوی بارون رو داشتیم نزدیک 5 بعدظهر سوم مهر صدای از آسمان شنیدم فکر کردم خیالاتی شدم اما وقتی نزدیک غروب برق روتو آسمان دیدم برای من حتمی شد که می خواد انگار ببار اون هم چه باریدنی از اون بارانهای که ادم دوست دارد فقط بشینه ونگاه کنه القصه واقعا همان بارونی بودکه می خواستم نا خود آگاه حس کردم که باید بنوسم به همین خاطره جلوی پنجره ایستادم ودر ذهنم کلمات رو بالا ،پایین نمودندکه :
باز باران چهره ام راتر نمود
لطف ومهرش را چنان گوهر نمود
این لطافت را براین باور نمود
فکر وذهنم چویک اختر نمود
چون طبیعت پاک گردم از غبار
زیر باران دیانت من شوم صاحب عیار
دیشب زیر بارون براتون دعا کردم
تولیدی : ز- میراحمدی