07 خرداد 1396
یادم چهار ساله بودم دوست داشتم روزه بگیرم بدون اینکه سحری بخورم صبح که بلند شدم رو به باباومامانم کردم من روزه ام آنقدر تشویق شدم که نگو ولی گفتم روزه ولی ناخود آگاه دلم ضعف رفت ودائم از خانواده سوال می کردم کی اذان می شه ال قصه ما حصل اون روزه یک ساعت… بیشتر »
نظر دهید »