04 آذر 1403
محمود در یک روز ابری وکسل کننده روی تاب مورد علاقه اش نشسته بود و داشت خاطرات شاد گذشته را مرور میکرد زمانی شیما رفیق ویار شفیقش بود وهمیشه در تاب بغل دستش می نشست واز آرزو های طولانی مدت خود می گفتند از اینکه لحظهای نمیتوانند همدیگر را تنها بگذارند… بیشتر »
نظر دهید »
فرم در حال بارگذاری ...
04 آذر 1403
نوشتن یعنی ساختن آرزوها و آمال نوع بشر درلفافه ی الفاظ وکلمات وباور پذیری صور خیال در اذهان آدمها نوشتن یعنی درسایه قلم لحظه،لحظه وثانیه ،ثانیه زندگی را رنگ حیات بخشیدند. ودر یک کلام در سایه سار نوشتن جوهره وجود را به صبغه ی کمالات رساندن وهدف خلقت رادر… بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
30 آبان 1403
در یکی از روستاهای سرسبزشمال پسری به نام صالح زندگی می کرد که نه سال داشت و از معلم دینی اش یاد گرفته بود که در کار خوب جلو دار باشد بنابراین او هر روز صبح از پول تو جیبی خودش یک دانه نان برای بی بی معصومه خادم امامزاده میخرید و قبل از رفتن به مدرسه… بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
29 آبان 1403
نوشتن یعنی غمها رابه دست فراموشی سپردن، دلتنگها را به مرهم اینکه خدا هست تسکین دادن وبغض فرو خورده وسر به مهر رادر دریای کلمات شستن وبه ساحل گذشت وبخشودن رسیدن ودر یک کلام حال خوب را به همین سادگی تجربه کردند. به قلم :زهره بیگم میراحمدی بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...
27 آبان 1403
جان و دل پاینده کن ای نازنین گفته مولایم امیرالمؤمنین(ع) جان و دل احیا کنی تو با کتاب هر کلامش یک حیات بی حساب آنکه دائم همنشین شدبا کتاب جان عجین شد ذره ،ذره با ثواب به قلم :میراحمدی بیشتر »
فرم در حال بارگذاری ...