شكوه_انقلاب
شکوه انقلاب
آه گلوگیر شهدای پانزده خرداد،مظلومیت علمای حوزه فیضیه ،فریاد واحسرتای بازماندگان جمعه خونین هفده شهریور چون زنجیری به هم پیوستند وچون قطره ای به دریای وحدت ویکرنگی سرازیر شدندوصلای ایمان وعشق را برای روزگار غفلتمان رقم زدند .آزادمردان گمنام به میدان همت گام نهادند ولباس حمیّت را به تن یکایکمان پوشاندند وایثار وگذشت را توشه روزگار سختیمان گردند .وپیشانی بند اخلاص را بر پیشانیمان بستند .وقرآن این اعتقاد راسخمان را به نیّت رسیدن به سرمنزل مقصود بر بالای سرمان گرفتند.آن جوانمردان وادی عشق بیرق سبز توحید را به دوششمان دادند تا داغ عزیزان طاقت از مانبردوحرمان را بروجودمان مسلّط نسازد عکسش را نشانمان دادند مجذوبش شدیم کلامش را شنیدیم طاقت از کف دادیم وندیده دلتنگ مسلکش گشتیم وفراقش را درکلام ویادآوری خاطرات التیام دادیم .وزخم های کهنه نواقص را با عمل به دستورات روح بخشش بهبود بخشیدیم .درد هجران باعث شد .عزم را جزم کنیم وقدمها را با صلابتر بر داریم وکمربند شهادت را محکم بندیم ودیگر از دادن جان ومال عزیزان دریغ نکنیم وبرای به پایان رسیدن شب هجران جان را برسرپیمان کنیم ودرگذراین سالها نوشیدن تسنیم وصال همرزممان را دیده ایم وشجاعت ها وشهامتها را تجربه کرده ایم تا اینکه هاتف آمدنش را مژده دادو ورودش دهان به دهان می گشت وبرق امید درچشمانمان موج می زد.که ناگاه آن شبگرد پلید آرامش آمدن یار را به هم زد وما را در التهاب ندیدن آن یار خاطره ها دگرگون ومضطرب ساخت .دیگر بار به میدان خون وشهادت قدم گذاشتیم وتهدیدش کردیم که اگرمانع شود به خاک مذّلت خواهد نشست بعد از تمام شدن رجز خوانی آن ملعون خود راآماده کردیم وگل بوته های عشق را درخیابان انقلاب پهن کردیم وبرای آمدنش حساب ثانیه ها را از نظر گذراندیم.ناگاه هواپیمای حامل امام درآسمان نمایان شد دیگر روی پا بند نبودیم گویا با شکوه ترین لحظه تاریخ پا به عرصه وجود می گذاشت آن هنگام که یگانه ملت ایران از پلکان هواپیما پایین می آمد .دیگر شور نبود بلکه شعور واداراک بود .نگاه درنگاهش مرهم سالها رنج بود دستانش همای رحمت ایزد منّان بود وجودش آیت حق در روی زمین بود گویا فرشته بود در لباس انسان بی خود نبود که دلتنگش بودیم بی جهت نبود که بی قرارمان کرده بود بالاخره لطف یگانه عالم امکان نصیبمان شد وخورشید صداقت بر بامسرای ایران عزیزمان طلوع کرده ودست رنج سالها رنج ومحنت به شکوه نشست.ومردی اقتدار ایران را به عهده گرفت که جامع الابعاد وجامع الاطراف بودآری امام خمینی (ره)را می گویم که به هدفش ایمان وافی و به راهش احاطه کافی داشت او الطاف خفیه ای بود که خداوند بر سر راهمان گذاشت تا طعم شیرین معرفت الهی را درکام ایران گوارا گردند.
توليدي :ز- ميراحمدي